این نمایش، برداشتی آزاد از آثار برجستهای چون نمایشنامه «در انتظار گودو» اثر ساموئل بکت، «افسانه سیزیف» آلبر کامو، «پرنده آبی» از موریس مترلینگ، نقاشی شام آخر لئوناردو داوینچی، مجسمه چشمه اثر مارسل دوشان و نیز اشاراتی به مفاهیم آخرالزمانی در کتابهای آسمانی نظیر «وقایع یومالساعه» و «صور اسرافیل» دارد. در این اثر ترکیبی، خلاقانه از مکاتب گوناگون ادبیات نمایشی همچون ابزورد، سمبولیسم، سورئالیسم، اکسپرسیونیسم و رئالیسم جادویی بهره گرفته شده تا روایتِ وهمآلود و چندلایهای از انسان معاصر، خشونت مقدس، و بحران معنا ارائه شود. داستان در خرابههای یک دکل نفتی جریان دارد، جایی در میانهی زمان – پیش و پس از نواخته شدن شیپور اسرافیل. چهار شخصیت نمادین: یک داعشی , یک عضو طالبان , یک جهادگر نکاح و یکی از پادشاهان عرب در توقفی آمیخته با جنون، باور، انتظار و بیزمانی، از پیشگاه داوری نهایی عبور میکنند. نمایش با زبان تمثیلی و ارجاعات فلسفی، مخاطب را به بازاندیشی در مورد تاریخ، ایمان، سیاست، مرگ و بازآفرینی دعوت میکند.