ر این داستان، بابک (با بازی سعید آقاخانی)، یک تعمیرکار لولهکشی، برای انجام تعمیرات به خانهای که مادر و دختری در آن زندگی میکنند، مراجعه میکند. در همین حین، سامان، نامزد ثروتمند اما عصبی و تندخوی دختر، ناگهان از راه میرسد. او که به وفاداری نامزدش مشکوک شده، با خشم و عصبانیت وارد خانه میشود و درگیری شدیدی میان آنها شکل میگیرد. سامان که دچار سوءظن شدید است، از بابک میخواهد در این دعوا دخالت کند، اما بابک امتناع میکند. این موضوع باعث تنش بیشتری میشود و در میان این درگیری، ناگهان دست بابک که یک پیچگوشتی در آن قرار دارد، بهطور ناخواسته به سمت صورت سامان برخورد کرده و مستقیماً به چشم او فرو میرود. این اتفاق موجب نابینایی سامان شده و زندگیاش را در بحران فرو میبرد. پس از این حادثه، نامزد سامان تصمیم به جدایی از او میگیرد و سامان که سرشار از خشم و اندوه است، علیرغم بینیازی مالی، خواستار دریافت دیهای معادل ۱۰۰ میلیون تومان میشود. در غیر این صورت، او تقاضای قصاص کرده و خواهان اجرای قانون "چشم در برابر چشم" میشود…