داستانی درباره جوانی به نام دانش که عاشق بازیگریه و توی یه سلمانی کنار شاپور کار میکنه. دانش شبها بعد از کار، وقتش رو صرف تمرین بازیگری میکنه و دنبال رویاهاشه. صاحبکارش، کاظمخان، آدمی متعهد به اخلاق و اصول قدیمیست و از قدیم با سرهنگ کیانی مشکل داره که یه ماجرای قدیمی بینشون وجود داره. یه شب، مانفرد، دوست و کارچاقکن سلمانی، میاد و میگه موهای بلند زنانه رو با قیمت خوبی میخره و یه ماجرا تازه شروع میشه…